امیر یکی دیگه از اعضای باند سیاهه که امسال به جمعمون اضافه شده.دارای قد نسبتا کوتاه و هیکل

بسیار لاغر.همیشه یه لبخند خبیث رو لباشه.من و اون دوستای صمیمی ابتدایی بودیم و تنها پسرای

کلاس ما بودیم بقیه دختر بودند اگرم نبودند بچه بودند.فکر کنم تویی که داری میخونی عقلت اونقدر

میکشه که منظورمو بفهمی مثل اون دیوونه نفرستی مگه تو کلاستون دخترم هست؟

امیر از اون دسته پسراس که تو هیچی نمیشه بهش رو بدی.اصلا نمیشه...

اخلاق خیلی باحالی داره...سریع خودشو میاره تو جمع و بقیه ازش حساب میبرن...

من و اون چند وقته روکم کنی داریم ولی ته دلم ازش خوشم میاد و رفیق خوبیه...

اون خیلی بچه باحالیه و به شدت قابل اعتماده...

 اون یه پسر صد در صد منفیه...از کاراش براتون نمیگم...

لقب مخصوص :  ری                                    REY

بی نظر نرو...

من این مطلب رو به صورت لینک درست کردم و نشد از اون کپی بگیرم.

برای دیدن این مطلب به این لینک برین :

band-black.loxblog.com/page.php

سلام بچه ها.داشتم نظرامو میدیدم اتفاقی یکی از وبلاگای لوکس بلاگ رو زدم ببینم چیه.

وااااااای نمیدونین یه دختر عقده ای با اون قیافه ی شلغمش برای هرکس که تو وبلاگش

نظر بده شمارشو میفرسته!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اولش گفتم باید خیلی مایه داشته باشه که میخواد اینهمه دوس پسر داشته باشه

اما وقتی عکسشو دیدم از خنده مردم!!!!!!!!!!

برید ببینید و بخندید و نتیجه بگیرید دخترا چقدر عقده ی پسر دارن:

malekekarimi.loxblog.com/

سلام بچه ها.امروز برای علاقه مندان کشتی کج و طرفداران آندرتیکر یه مطلب گذاشتم تو وبلاگ.منبعش خودمم

فینیشر آندرتیکر:توبیستوم(تومبستون)

این فن در چهار مرحله انجام میشه.

 یارو جلوت وایساده.اول دست یارو رو میندازی دور گردن خودت و از داخل دستاتو میبری پشتش و کمرشو میگیری

میاری بالا و اونوریش میکنی میذاریش رو شونت.دراین حالت تو اونو برعکسش کردی و گذاشتیش رو شونت.

دومین کار اینه که از شونت یکم میاریش پایین جوری که برعکس چسبیده باشه به بدنت و دور کمرشو با دو دست میگیری.

سومین کار اینه که سرتو بکنی وسط پاهاش که طرف راست سرت بودن.حالا یکم میاریش بالا و باخم کردن

ناگهانی زانوها و کمی پرش کله یارو رو میزنی تو زمین!

چهارمین کار : توبیستووووووووممممممم!!!!!!!!!!

اگه هنوز نرفته تو مخت و گیج شدی به این لینک برو تا بفهمی چی گفتم :

www.pro-wrestling-america.com/images/Undertaker-Tombstone.jpg

سلام بچه ها امروز میخوام خاطره ی روز آخر مدرسه رو بنویسم البته با این که دیره.

امروز نصف بچه ها بدلیل کمبود حال نیومده بودن بقیه هم که حالشو داشتن کسل بودن.

پدر درآور ترین روز مدرسه همین روز اخر بود چون زنگ اول ورزش و امتحان دو استقامت بود که از

نه تا جونمون هشتاشو برد.زنگ دوم دوتا 45 دقیقه ای بود اولی پرورشی که امتحان شفاهی داشت

و دومی زبان که هیچ امتحان و پرسش یا آزمونی نبود اماااااااااا میخواست کتاب و دفتر و کتاب رو

ببینه اونم از همه.ماهم همگی دفتر کتابامون سفید بود.ابوالفضل که اصلا از اول سال دفتر نداشت!

خلاصه بچه ها هرجور که تونستن نشون دادن و نوبت به بنده رسید...کتاب کار رفیقمو گرفتم و رفتم

جلو!گفتم دفترمو گم کردم کتابمو نشون دادم دید سفیده گفت خاک برسرت!خیلی بهم برخورد.یه لحظه

میخواستم یه چیز به اون مرتیکه بگم گفتم ولش کن.

بعدش کتاب کار رفیقمو نشون دادم گفت اگر امتحانو خوب بیاری این نمرتو حساب نمیکنم...............

رفتیم به زنگ آخر.بگو چی بود؟ریاضییییییییییی بی پدر و مادر!اونم میخواست همه چیزو ببینه اما یادش

رفت.بردمون تو نمازخونه گفت بشینین گاج حل کنین که ماهم چقدر اونجا گاج حل کردیم!

آخرای زنگ بود که ناظممون رفت تو کلاس و صد نوع دی جی امیر و بلک باند با فونتای مختلف روی

دیوارا دید.هر هفت نفرمون رو آورد تو کلاس گفت کلاسو تمیز کنین.بهمون چند تا جارو و خاک انداز و

کهنه دادن.سعید رفت زیر نیمکتارو تمیز کرد و بعد از یه رب یه عالمه آشغال وسط کلاس جمع کردیم

بعدش من سطل آشغالو وسطشون خالی کردم ماهم فقط میخندیدیم.اون نیم ساعتو تو کلاس فقط

حال کردیم.با کهنه ها بهم دستمال یزدی میزدیم و میخندیدیم.یکیشون افتاد پشت ال سی دی و دیگه

در نیومد.وقتی بچه ها از نمازخونه اومدن یکی از بچه ها یه لگد زد زیر آشغالا و همشون پخش شد!ماهم

هیچ کاری نمیتونستیم بکنیم جز خندیدن.تا زنگ رو زدن مث حیوونا با جیغ و داد و عربده از مدرسه رفتیم

بیرون.سوار چرخامون شدیم و اونقدر تک چرخ زدیم و پریدیم و خوردیم زمین تا تموم عقده هامون خالی شد.

بعدم با رفتن به گیم نت و کشتی کج بازی کردن چار نفره با ایکس باکس امروزو تموم کردیم.بعدم رفتیم

خونه و تا شب خوابیدیم...