» همبرگر

  » توجه: صاحب این وبلاگ دیگه بزرگ شد...
موضوعات مطالب
» کلی
» چرا سیاه؟
» چرا ما از سوسول ها بدمون میاد
» @@از من بشنو@@
» درمورد لقب من
» دختر یا پسر؟
» هدف اصلی من و باندم
» اعضای فرعی باند
» رفیقم ابولفضل
» چگونگی محبوبیت تو دل دخترا
» تو زندگی...
» درمورد مدرسه 1
» درمورد مدرسه 2
» چرا ما از سوسول ها بدمون میاد2
» یه نصیحت از داداشت
» فلسفه دعوا
» مردی که همیشه عاشقشم
» آداب قدم زدن
» رفاقت...
» خاطرات
» خاطره آخرین روز مدرسه
» خاطره ی روز معلم
» خاطره ی گروه سرود 1
» دعوا 1
» چمن های پارک 1
» سوتی های ما تو مدرسه
» آخرین پنجشنبه ی آذر
» رفتن شرف محمدامین
» شیر تو شیر
» چمن های پارک 2
» روز سرکاری
» همبرگر
» وقتی من بخوام بگم پ ن پ
» معرفی بروبکس باند
» معرفی من
» معرفی محمدامین
» معرفی سعید
» معرفی میلاد
» معرفی امیرحسین
» معرفی علی
» معرفی محسن
» معرفی امیر
» مطالب خنده دار و جالب
» چیززززززززززززززززززز!!!
» روش های درآوردن لج دخترا
» دخترا و مغزشون
» تیکه های ضددختر
» وقتی یه دختر دقت میکنه
» زیباترین دختران دنیا
» آهای پسرا...
» شلله زرد
» دختر رو باید اینجوری کنی
» مواد لازم برای ساختن یک دختر
» کمردرد سه نفر...
» پسر: دوست دارم
» معنی کامنت های دخترونه (آخر خنده)
» دختر احمق و لپ تاپ
» زن رویایی
» جدیدترین سری اس ام اس و جک
» متفرقه
» دختر عقده ای
» فینیشر آندرتیکر
» ارسال آهنگ به بازدید کنندگان
» دانلود آهنگ ورودی الکس رایلی
» اعتیاد بدتر از مواد مخدر
» بهرام-سلطان رپ ایران
» مفهوم عشق
» درد دل
» درددل1
» درددل2
» اینجا ایرانه
» برای همیشه عاشقشم
» بررسی و نقد آلبوم سکوت از بهرام
» خاطره اولین اردوی سال اول
نويسندگان وبلاگ
آمار و امكانات
تعداد بازديدها:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->



Alternative content


كد تغيير شكل موس

Animated  Sparkly Love Heart

کُـدهــآيِ مــوسِ بوســــه

كداهنگ براي وبلاگ
طراح قالب

Template By: NazTarin.Com


درباره وبلاگ
صاحب این وبلاگ دیگه بزرگ شد... دیگه تموم شد... حالا وقتشه چیزی که کل عمرم براش تمرین کردم رو به نمایش بذارم... ســــــــکـــــــــــوت
پيوند هاي روزانه
آرشيو مطالب
لينك دوستان

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

» آموزش زناشویی
» آموزش زناشویی
» کمپی برای 14 ساله ها
» نوکرسالار شهیدان
» تكنولوژي آموزشي
» اتاق خنده من
» چــت روم آزاده(بدو بیا تووووو)
» دست نوشته های دختری که من باشم
» ردیاب خودرو

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان باند سیاه و آدرس band-black.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





» همبرگر

سلام...

امروز بیست و نمیدونم چندم اردیبهشت بود که از مدرسه تعطیل میشدیم و سه روز بعد برای امتحانات میومدیم...

امروز از ساعت 9 تا 11 و نیم رفتیم پارک برای کار عملی حرفه و فن که پختن غذای دلخواه بود...

ما هم برنامه ریخته بودیم همبر درست کنیم...

من و ممدامین و میلاد و امیرحسین باهم بودیم و بقیه بکس باند هم برای خودشون رفته بودند...

یکم که صبر کردیم تا یخ همبرگر ها وابره ، پیک نیک رو روشن کردیم...

ماهیتابه رو گذاشتیم روش و روغن ریختیم...

امیرحسین کنار پیک نیک نشسته بود...

میلاد اولین همبرگر رو انداخت رو روغن ها و صدای فشششششششششش بلند شد...

امیرحسین پرید بالا و شروع کرد غر بزنه...

ما هم خندیدیم...

چندبار دیگه هم این کار رو باهاش بعدا کردیم...

خلاصه همبرگر ها رو با هر بدبختی که بود...

مثل نداشتن چاقوی خوب و شکستن گوشت ها بخاطر یخ بودن...

بالاخره اینارو پختیم و شروع کردیم بخوریم...

منم سس هارو خالی کردم روش و خیلی چسبید...

جا همتون خالی...

بعدش خواستیم نوشابه بخوریم دیدیم لیوان نداریم...

سعید و اینا فقط یه لیوان اضافه داشتن...

ما هم هممون تو همون لیوان خوردیم...

حالا که فکر میکنم ... گندمون بزنه!

بعدش معلم فارسیمون اومد و نگاه میکرد به همبرگرها...

(معلم ها و مدیرمون هم اومده بودند)

ممد یه ابروهاشو انداخت بالا و گفت آقا اگه میخوای بخوری تعارف نکن!

اون بیچاره اصلا رفت...

چون این حرف از صدتا فحش براش بدتر بود...

وقتی خواستیم جمع کنیم مدیرمون اومد گفت آشغال هاتون رو جمع کنید...

امیرحسین یه تیکه سوسیس خام دستش بود...

گفت اقا بیا سوسیس بخور...

مدیرمون فکر کرد منظور بدی داره...

گفت خودت بخور...

وقتی داشت میرفت امیرحسین از عمد داد زد آقا سوسیس میخوری؟

مدیرمون بلند گفت بخور یکی هم عصر خودم بهت میدم!

آقا ما ولو شدیم رو زمین حالا نخند کی بخند...

یه سگ اونور نشسته بود...

محمدامین گفت امیرحسین یعنی برو...

فکر کردم میخواد بگه برو بمیر...

گفت یعنی برو بده به این سگه!!!

من و میلاد پکیده بودیم...

خواستیم سوسیسه رو سرخ کنیم...

که از ماهیتابه افتاد رو زمین و بعد به صدجای دیگه هم مالیده شد...

من و ممد هزارتا نقشه کشیدیم که اینو بدیم امیرحسین...

اما میلاد لهش کرد...

اون روز ساعت 11 و نیم تعطیل میشدیم اما من به مامانم نگفتم...

بعدش با بچه ها رفتیم کلوپ ایکس باکس 4 نفره بازی کردیم که فقط دانس خنده بود...

یکی از همبرگرهارو هم آوردم داداش بدبختم بخوره...

نظر یادت نره...

 

 

»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در برچسب:, توسط A M I R | لينك ثابت |
» مفهوم عشق

سلام...

میخوام تو این مطلب بگم عشق واقعا یعنی چی...

و میخوام بگم برای داشتن یه عشق همیشگی باید چیکار کرد...

پس حتما بخونش...

برای خوندنش برو ادامه مطلب...

نظر یادت نره...

 

»  نوع مطلب : <-PostCategory->
»  نوشته شده در برچسب:, توسط A M I R | لينك ثابت |

آمار وبلاگ:

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 143
تعداد نظرات : 558
تعداد آنلاین : 1

» عناوين آخرين مطالب ارسالي